What Islam gave us!
Posted: Wed Feb 03, 2010 7:01 am
آنچه اسلام به ایران داد
نوشتاری از صادق هدایت
ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم، ما برای خودمان تمدن و ثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم؛ همۀ اینها را از ما گرفتند وبجاش فقر و پشیمانی و مردهپرستی و گریه و گدائی و تأسف و اطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلأ رفتن برایمان آوردند، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سودپرستی و بی ذوقی و مرگ و بدبختی است.
چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چوسناله است چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همهاش سر و کار دارند.
برای عرب سوسمارخوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زندهها باید به سرشان لجن بمالند و مرگ و زاری کنند.
… در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیلۀ تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا به اصول این مذهب خو بگیرند. بعد این حوض کثیفی که دست و پای چرکین خودشان را در آن می شویند و به آهنگ نعرۀ مؤَذن روی زیلوی خاکآلود خودشان دولا و راست می شوند و برای خدای خونخوارشان ورد و اَفسون میخوانند.
… عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجۀ جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر! است. خدای جهودی آنها قهار و جبار و کینتوز است و همهاش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را می دهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را می فرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.
تازه مسلمان مؤمن کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکمپرستی آن دنیا، با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همهاش زیر سلطۀ اموات زندگی می کنند و مردمان زندۀ امروز از قواننین شوم هزار سال پیش تبعیت می کنند، کاری که پستترین جانوران نمیکنند.
عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی وهنری بپردازند، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند.
این مذهب برای یک وجب پائینتنه از عقب و جلو ساخته و پرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل می کرد و نه سر قدم میرفت، خدا آخرین فرستاده خود را مأمور اصلاح این امور کرده!
تمام فلسفۀ اسلام روی نجاسات بنا شده؛ اگر پائینتنه را از آن حدف کنیم اسلام روی هم می غلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سر و کله بزنند، سجع و قافیههای بی معنی و پر طمطرق برای اغفال مردم بسازند و یا تحویل بدهند.
سرتاسر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دوروئی و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت درآوردند.
...
اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد و خود موسی از آن ترسید، این اژدهای هفتاد سر هم دارد، این دنیا را می بلعد. همین روزی پنج بار دو لا راست شدن جلو قادر متعال که باید به زبان عربی او را هجی کرد، کافی است تا آدم را توسریخور و ذلیل و پست و بیهمهچیز بار بیاورد.
مگر برای ما چه آوردند ؟ معجون دلبههمزنی از آرا و عقاید متضادی که از مذاهب و ادیان و خرافات پیشین، هول هولکی و هضم نکرده استفراق و بی تناسب به هم در آمیخته شده است، دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام ملل است و به ضرب ششمشیر به مردم زوزچپان کرده اند. یعنی شمشیر بران و کاسۀ گدائی است، یا خراج و جزیه به بیتالمال مسلمین بپردازید یا سرتان را می بریم. هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند. آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز هم دست بردار نیستند؛ هر جا رفتند همین کار را کردند.
نوشتاری از صادق هدایت
ما که عادت نداشتیم دخترانمان را زنده به گور کنیم، ما برای خودمان تمدن و ثروت و آزادی و آبادی داشتیم و فقر را فخر نمیدانستیم؛ همۀ اینها را از ما گرفتند وبجاش فقر و پشیمانی و مردهپرستی و گریه و گدائی و تأسف و اطاعت از خدای غدار و قهار و آداب کونشوئی و خلأ رفتن برایمان آوردند، همه چیزشان آمیخته با کثافت و پستی و سودپرستی و بی ذوقی و مرگ و بدبختی است.
چرا ریختشان غمناک و موذی است و شعرشان چوسناله است چونکه با ندبه و زوزه و پرستش اموات همهاش سر و کار دارند.
برای عرب سوسمارخوری که چندین صد سال پیش به طمع خلافت ترکیده، زندهها باید به سرشان لجن بمالند و مرگ و زاری کنند.
… در مسجد مسلمانان اولین برخورد با بوی گند خلاست که گویا وسیلۀ تبلیغ برای عبادتشان و جلب کفار است تا به اصول این مذهب خو بگیرند. بعد این حوض کثیفی که دست و پای چرکین خودشان را در آن می شویند و به آهنگ نعرۀ مؤَذن روی زیلوی خاکآلود خودشان دولا و راست می شوند و برای خدای خونخوارشان ورد و اَفسون میخوانند.
… عید قربان مسلمانان با کشتار گوسفندان و وحشت و کثافت و شکنجۀ جانوران برای خدای مهربان و بخشایشگر! است. خدای جهودی آنها قهار و جبار و کینتوز است و همهاش دستور کشتن و چاپیدن مردمان را می دهد و پیش از روز رستاخیز حضرت صاحب را می فرستد تا حسابی دخل امتش را بیاورد و آنقدر از آنها قتل عام بکند که تا زانوی اسبش در خون موج بزند.
تازه مسلمان مؤمن کسی است که به امید لذتهای موهوم شهوانی و شکمپرستی آن دنیا، با فقر و فلاکت و بدبختی عمر را بسر برد و وسایل عیش و نوش نمایندگان مذهبش را فراهم بیاورد. همهاش زیر سلطۀ اموات زندگی می کنند و مردمان زندۀ امروز از قواننین شوم هزار سال پیش تبعیت می کنند، کاری که پستترین جانوران نمیکنند.
عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی وهنری بپردازند، کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند.
این مذهب برای یک وجب پائینتنه از عقب و جلو ساخته و پرداخته شده. انگار که پیش از ظهور اسلام نه کسی تولید مثل می کرد و نه سر قدم میرفت، خدا آخرین فرستاده خود را مأمور اصلاح این امور کرده!
تمام فلسفۀ اسلام روی نجاسات بنا شده؛ اگر پائینتنه را از آن حدف کنیم اسلام روی هم می غلتد و دیگر مفهومی ندارد. بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام با زبان ساختگی عربی سر و کله بزنند، سجع و قافیههای بی معنی و پر طمطرق برای اغفال مردم بسازند و یا تحویل بدهند.
سرتاسر ممالکی را که فتح کردند، مردمش را به خاک سیاه نشاندند و به نکبت و جهل و تعصب و فقر و جاسوسی و دوروئی و دزدی و چاپلوسی و کون آخوند لیسی مبتلا کردند و سرزمینش را به شکل صحرای برهوت درآوردند.
...
اما مثل عصای موسی که مبدل به اژدها شد و خود موسی از آن ترسید، این اژدهای هفتاد سر هم دارد، این دنیا را می بلعد. همین روزی پنج بار دو لا راست شدن جلو قادر متعال که باید به زبان عربی او را هجی کرد، کافی است تا آدم را توسریخور و ذلیل و پست و بیهمهچیز بار بیاورد.
مگر برای ما چه آوردند ؟ معجون دلبههمزنی از آرا و عقاید متضادی که از مذاهب و ادیان و خرافات پیشین، هول هولکی و هضم نکرده استفراق و بی تناسب به هم در آمیخته شده است، دشمن ذوقیات حقیقی آدمی، و احکام آن مخالف با هر گونه ترقی و تعالی اقوام ملل است و به ضرب ششمشیر به مردم زوزچپان کرده اند. یعنی شمشیر بران و کاسۀ گدائی است، یا خراج و جزیه به بیتالمال مسلمین بپردازید یا سرتان را می بریم. هر چه پول و جواهر داشتیم چاپیدند. آثار هنری ما را از میان بردند و هنوز هم دست بردار نیستند؛ هر جا رفتند همین کار را کردند.