The roots of hatred against the monarchy in Iran
Posted: Mon Nov 22, 2010 4:37 pm
در يک ایميل آمده بود.
داریوش از تهران :ریشه کینه به پادشاهی از کجاست؟
بارها دیده ام که مخالفین رژیم پهلوی از جبهه ملی تا گروه های چپ ومجاهدین با کینه و بغض بسیار سنگینی از نطام پادشاهی صحبت می کنند و کینه آنها به نظام پادشاهی حتی از جمهوری اسلامی که همفکرانشان را قتل عام کرده بسیار عمیق تر است و حتی حاضرند جمهوری اسلامی بماند ولی نظام پادشاهی به ایران بازنگردد. بسیاری از این افراد و گروه ها آنگونه که می گویند دلیل بغض و کینه شان سقوط دولت دکتر مصدق است و حتی گاهی جمهوریخواهی خود را ادامه راه دکتر مصدق می دانند در حالی که دکتر مصدق تا پایان عمر خود هیچ سخنی مبنی بر جمهوریخواهی نزد و حتی این را اتهامی دانست که از سوی دربار به او زده شده است
آخر ریشه این بغض کجاست؟ گفتید شاه نمی خواهید و شاه هم شما را با شرکای اسلامیتان تنها گذاشت. دیگر به او و خانواده اش چه ارتباطی داشته که شرکای اسلامی سر سایرین را کلاه گذاشته اند؟ به شاه چه ارتباطی دارد که سطح دانش سیاسی شما حتی یک صدم سوسیالیستهای اسپانیا یا سوئد نبوده؟
مدینه فاضله تان یا شورویی بوده که رفیق استالین در آن میلیونی قتل عام می کرده یا چین بوده که مائو فجیع ترین جنایات را انجام داده یا می خواستید با الهام از آموزه های شریعتی به دوران علی ابن ابیطالب بازگردید و حکومت علی را ادامه دهید (ادعایی که سازمان مجاهدین دارد).
چرا ما ایرانیها هیچگاه یاد نگرفتیم که مسئولیت کارهایمان را به عهده بگیریم و گناه اشتباهاتمان را بر گردن این و آن نیندازیم؟ چرا هنوز نیروهای چپ در رویای شوروی و کوبا هستند و مجاهدین در رویای حکومت علی؟
به تازگی هم مد شده که می گویند نظام ارثی نمی خواهیم و نظام پادشاهی را به عنوان یک نظام ارثی و دیکتاتوری معرفی می کنند. حال آنکه فجیع ترین دیکتاتوری های یک قرن اخیر همه جمهوری بودند و هستند. از شوروی تا کوبا و مصر و حکومت های چپی و دیکتاتوری آمریکای جنوبی همگی جمهوری هستند و نکته از آن جالب تر این است که بسیاری از مخالفین نظام پادشاهی (به قول خودشان نظام ارثی) در کشورهایی زندگی می کنند که نظام پادشاهی در آنها حاکم است. از سوئد و نروژ و دانمارک تا انگلیس همگی پادشاهی هستند
مقام پادشاه در کشورهایی مانند ایران که اقوام و زبانها و فرهنگهای مختلف و گاه کاملا متضاد وجود دارد یک نیاز است تا یکپارچگی و تمامیت ارضی این سرزمینها حفظ شود. کافی است به کشوری مانند اسپانیا نگاهی بیندازیم تا شباهت این کشور و وضعیتش پیش از دموکرات شدن و همین امروز با ایران را متوجه شویم
امیدوارم روزی از این هم میهنان از این کینه وحشتناک خلاص شوند و اگر هم جمهوری می خواهند با سخنان منطقی از آن دفاع کنند و نه با توهین و کینه توزی
داریوش از تهران :ریشه کینه به پادشاهی از کجاست؟
بارها دیده ام که مخالفین رژیم پهلوی از جبهه ملی تا گروه های چپ ومجاهدین با کینه و بغض بسیار سنگینی از نطام پادشاهی صحبت می کنند و کینه آنها به نظام پادشاهی حتی از جمهوری اسلامی که همفکرانشان را قتل عام کرده بسیار عمیق تر است و حتی حاضرند جمهوری اسلامی بماند ولی نظام پادشاهی به ایران بازنگردد. بسیاری از این افراد و گروه ها آنگونه که می گویند دلیل بغض و کینه شان سقوط دولت دکتر مصدق است و حتی گاهی جمهوریخواهی خود را ادامه راه دکتر مصدق می دانند در حالی که دکتر مصدق تا پایان عمر خود هیچ سخنی مبنی بر جمهوریخواهی نزد و حتی این را اتهامی دانست که از سوی دربار به او زده شده است
آخر ریشه این بغض کجاست؟ گفتید شاه نمی خواهید و شاه هم شما را با شرکای اسلامیتان تنها گذاشت. دیگر به او و خانواده اش چه ارتباطی داشته که شرکای اسلامی سر سایرین را کلاه گذاشته اند؟ به شاه چه ارتباطی دارد که سطح دانش سیاسی شما حتی یک صدم سوسیالیستهای اسپانیا یا سوئد نبوده؟
مدینه فاضله تان یا شورویی بوده که رفیق استالین در آن میلیونی قتل عام می کرده یا چین بوده که مائو فجیع ترین جنایات را انجام داده یا می خواستید با الهام از آموزه های شریعتی به دوران علی ابن ابیطالب بازگردید و حکومت علی را ادامه دهید (ادعایی که سازمان مجاهدین دارد).
چرا ما ایرانیها هیچگاه یاد نگرفتیم که مسئولیت کارهایمان را به عهده بگیریم و گناه اشتباهاتمان را بر گردن این و آن نیندازیم؟ چرا هنوز نیروهای چپ در رویای شوروی و کوبا هستند و مجاهدین در رویای حکومت علی؟
به تازگی هم مد شده که می گویند نظام ارثی نمی خواهیم و نظام پادشاهی را به عنوان یک نظام ارثی و دیکتاتوری معرفی می کنند. حال آنکه فجیع ترین دیکتاتوری های یک قرن اخیر همه جمهوری بودند و هستند. از شوروی تا کوبا و مصر و حکومت های چپی و دیکتاتوری آمریکای جنوبی همگی جمهوری هستند و نکته از آن جالب تر این است که بسیاری از مخالفین نظام پادشاهی (به قول خودشان نظام ارثی) در کشورهایی زندگی می کنند که نظام پادشاهی در آنها حاکم است. از سوئد و نروژ و دانمارک تا انگلیس همگی پادشاهی هستند
مقام پادشاه در کشورهایی مانند ایران که اقوام و زبانها و فرهنگهای مختلف و گاه کاملا متضاد وجود دارد یک نیاز است تا یکپارچگی و تمامیت ارضی این سرزمینها حفظ شود. کافی است به کشوری مانند اسپانیا نگاهی بیندازیم تا شباهت این کشور و وضعیتش پیش از دموکرات شدن و همین امروز با ایران را متوجه شویم
امیدوارم روزی از این هم میهنان از این کینه وحشتناک خلاص شوند و اگر هم جمهوری می خواهند با سخنان منطقی از آن دفاع کنند و نه با توهین و کینه توزی